Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-04@21:27:35 GMT

نگاهی به اظهارت دیشب مهدی تاج؛ تناقض در تناقض

تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۱۲۰۷۰

نگاهی به اظهارت دیشب مهدی تاج؛ تناقض در تناقض

به گزارش ایرنا، مهدی تاج دیشب میهمان یکی از برنامه‌های تلویزیونی بود، چهره جنجالی این روزهای فوتبال ایران که نامش در پرونده ویلموتس گیت دیده می‌شود. او با وجود تمام این حواشی و حرف و حدیث‌ها و اتهاماتی که متوجه اوست، عزمش را جزم کرده تا دوباره به صندلی ریاست فدراسیون فوتبال برسد. صحبت‌های تاج نه تنها هیچ کدام از ابهام‌های قبلی که درباره او وجود دارد را برطرف نکرد، بلکه پراز تناقض‌هایی بود که نشان می‌دهد رئیس سابق به هر قیمتی می‌خواهد دوباره به فوتبال برگردد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مدیری که گویا گوش‌ها و چشم‌هایش را بر تمام واقعیت‌هایی که فوتبال با او گرفتار آن شده، بسته و همچنان اصرار بر تکرار توجیهات نخ‌نما شده‌ای در واکنش به اتهاماتی که متوجه اوست، دارد.

قرارداد «خیلی خوب و درست» که ۶ میلیون یورو خسارت زد!

«یک قرارداد درست و خیلی خوب که هیچ حقوقدانی نتوانسته به آن ایراد بگیرد.» دو سال پس از بر ملا شدن قرارداد فاجعه بار ویلموتس و خسارت نزدیک به ۶ میلیون یورویی این قرارداد به بیت المال، مهدی تاج همچنان این چنین از امضایی که پای برگه قرارداد با ویلموتس زده، دفاع می‌کند و معتقد است که فوتبال ایران بهتر از این قرارداد نبسته است.

تاج در حالی از قرارداد ترکمنچایی با ویلموتس دفاع می‌کند که این قرارداد با توجه به ایرادات حقوقی و بندهایی که به نفع ویلموتس در آن گنجانده شده، ضرری ۶ میلیون یورویی روی دست فوتبال ایران گذاشت، آن هم در حالی که آورده این مربی برای ایران صفر بود و حتی صعودمان به جام‌جهانی را به خطر انداخت.

در حالی تاج پس از بازی با عراق و فسخ قرارداد ویلموتس مدعی شده بود که با پرداخت سه ماه غرامت، این پرونده بسته می‌شود که چنین اتفاقی رخ نداد و با توجه به «اهمالی» که به گفته مسئولان قضایی و سازمان بازرسی صورت گرفته، با رای دادگاه عالی ورزش باید بیش از ۳ میلیون یورو به این مربی پرداخت شود. یک میلیون یورو بیشتر از قرارداد سالانه این مربی، این در حالی است که تاج مدعی بود این شکایت با پرداخت ۳ ماه حقوق جمع می‌شود!

مظلوم‌نمایی با انداختن توپ در زمین ترامپ

مهدی تاج در برنامه بکشنبه شب بار دیگر همه تقصیرها را گردن ترامپ و شدیدتر شدن تحریم‌ها انداخت و در اظهارنظری کذب که اگر با واکنش مجری روبرو نمی‌شد، می‌خواست انتخاب ترامپ و قرارداد با ویلموتس را همزمان کند. این در حالی بود که ترامپ در پائیز ۹۶ به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد و در اردیبهشت ۹۷ دولت آمریکا با فرمان ترامپ از برجام خارج شد تا تحریم‌ها سخت‌تر شود. یعنی یک سال قبل از قرارداد با ویلموتس که خرداد ۹۸ امضا شد، تحریم‌ها افزایش پیدا کرده بود و موضوع تازه‌ای نبود که تاج از آن اطلاعی نداشته باشد.

با این حال به نظر می‌رسد رئیس سابق فدراسیون فوتبال با انداختن توپ به زمین ترامپ و مظلوم‌نمایی می‌خواهد از زیر بار اهمال و سوء‌مدیریت صورت گرفته، فرار کند و با مطرح کردن نام رئیس جمهور آمریکا، ماجرا را به سمت و سوی سیاسی بکشاند تا حمایت‌هایی را برای خودش جلب کند.

این در شرایطی است که تحریم‌ها یک سال قبل از قرارداد با ویلموتس سخت‌تر شده بود و انتقال پول به بانک‌های خارجی تقریبا غیرممکن بود. در این صورت دو فرضیه مطرح می‌شود اگر تاج به شرایط سخت‌تر شدن انتقال پول آگاه بوده و قرارداد بسته، پس او مقصر است که چرا با وجود دانستن اینکه فیفا با توجه به فرمان ترامپ نمی‌تواند پول مربیان خارجی ایران را بدهد، تصمیم گرفته با ویلموتس قرارداد بنندد تا در ادامه نتوانیم پول این مربی را بدهیم؟

اگر هم تاج از ممکن نبودن انتقال پول از فیفا برای پرداخت قرارداد ویلموتس آگاه نبوده و تصور می‌کرده که مثل قبل می‌تواند مانند کی‌روش، پول ویلموتس را هم از فیفا پرداخت کند، باز هم او مقصر است.به این دلیل که با ناآگاهی از شرایط تحریم‌ها، قراردادی را امضا کرده است که چنین خسارت هنگفتی را به مملکت وارد کند.

قرارداد مربی ناموفق یک سوم می‌شود نه سه برابر!

«گران بوده که بوده» این توجبه دیشب مهدی تاج درباره قرارداد چند برابری با مارک ویلموتس است. او در پاسخ به این سوال چرا با مربی‌ای که ارزش آخرین قرارداد او ۹۰۰ هزار یورو بوده است، قرارداد ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار یورویی بسته است، مدعی شد که کی‌روش هم پس از قرارداد یک میلیون و ۱۵۰ هزار یورویی با ایران، با کلمبیا قرارداد ۳ میلیون یورویی امضا کرده است! او حتی پا را فراتر گذاشت و به نوعی با گفتن این جمله که «در آن شرایط کسی به ایران نمی‌آمد.» حتی به صورت غیرمستقیم منت آوردن ویلموتس را هم بر سر هواداران گذاشت!

صحبت‌های تاج کاملا مصداق فرافکنی و ربط دادن دو چیز نامربوط به هم است. کی‌روش در حالی با یک قرارداد بیش از دو برابری نسبت به ایران با کلمبیا قرارداد بست که در کشورمان کارنامه موفقی داشت و به عنوان یک مربی با کارنامه قابل قبول به یک تیم جدید رفت و افزایش رقم قرارداد او طبیعی است.

این در حالی است که ویلموتس پس از اخراج از ساحل عاج و یک سال خانه نشینی که عملا با توجه به این کارنامه باید رقم قرارداد او کاهش پیدا کند، با یک رقم سه برابری با این ایران قرارداد امضا کرد! این سوالی است که تاج باید به آن پاسخ دهد که چرا با یک مربی بازنده یک قرارداد سه برابری نسبت به آخرین قراردادش که ناموفق هم بوده، امضا کرده است. رقمی که نمایندگان مجلس معتقدند رد پای«فساد» در آن دیده می‌شود.

به خصوص که رقم قرارداد کی‌روش با تیم ملی مصر به خوبی نشان می‌دهد که یک مربی برکنار شده و اخراج شده، قراردادش به جای افزایش سه برابری، افت می‌کند و یک سوم می‌شود! به گفته خود تاج در برنامه یکشنبه شب، کی‌روش پس از قرارداد سه میلیون دلاری با کلمبیا و اخراج به دلیل نتایج ضعیف، رقم قرارداد بعدی‌اش که با تیم ملی مصر بود، یک سوم شد و این مربی پرتغالی با این تیم آفریقایی قرارداد یک میلیون دلاری امضا کرد.

ادعای نادرست درباره پرداخت پول کی‌روش

تاج در این برنامه مدعی شد که در تمام ۸سالی که کی‌روش در ایران بود، پول او را فیفا از طریق منابع ایران در این فدراسیون پرداخت کرده است. با توجه به تحریم‌ها، تاج مدعی شد که در تمام سال‌های حضور کی‌روش، فیفا پول قرارداد این مربی را به حسابش واریز می‌کرده است.

این در شرایطی است که در همان سال‌های حضور کی‌روش در ایران شایعات زیادی شنیده می‌شد که پول فیفا به حساب یکی از ایرانیان مقیم دبی واریز می‌شده و این شخص پول کی‌روش را پرداخت می‌کرده است. این نشان دهنده نادرست بودن ادعای تاج است که دیشب مدعی شد به دلیل اینکه فیفا پول ویلموتس را مانند پول کی‌روش به حساب این مربی واریز نکرده است، کار به فسخ قرارداد این مربی کشیده است.

به نظر می رسد مطرح کردن چنین ادعای نادرستی بیشتر برای پوشاندن ضعف‌های قرارداد ویلموتس و انداختن توپ به زمین تحریم‌هاست، آن هم در شرایطی که تحریم ها از زمان ویلموتس آغاز نشده و بیش از ۴ دهه است که کشورمان با آن روبه‌رو است.

ادعای کذب استقلال فدراسیون فوتبال

نکته حیرت‌انگیز در مصاحبه تاج، ادعای او درباره استقلال فدراسیون در زمان او بوده است. تاج مدعی شد که فدراسیون فوتبال در زمان او استقلال کامل داشته و او اجازه دخالت به وزارت ورزش نمی‌داد. او به همین خاطر هم کنایه‌ای به فدراسیون فعلی زد و مدعی شد که وزارت به فدراسیون فشار می‌آورد.

در حالی تاج مدعی است که اجازه دخالت به وزارت ورزش نمی‌دهد که بازگشتی به روزهای حضور تاج در فدراسیون، خلاف این ادعا را ثابت می‌کند.

زمستان ۹۸ در حالی کارلوس کی‌روش پس از پایان جام ملت‌ها از ایران کنار گذاشته شد که این مسئله با فشار مسعود سلطانی‌فر و وزارت ورزش صورت گرفت. کی‌روش به این نکته در مصاحبه‌ای در خلال جام ملت‌های آسیا ۲۰۱۹ در امارات  اشاره کرده بود و گفته بود: «تاج این مطلب را از من پنهان کرده بود. آن مطلب این بود که ماندن من کاملا برخلاف خواسته وزارت ورزش و جوانان بود. آقای تاج دستورات خاصی از وزیر ورزش و جوانان گرفته بود که قرارداد مرا تمدید نکند.»

 این به خوبی نشان دهنده دخالت وزارت ورزش در فدراسیون فوتبال بود تا ادعای استقلال فدراسیون فوتبال در زمان تاج زیر سوال برود، به خصوص که تاج مایل به ماندن کی‌روش بود.

نمونه دیگر این خالت‌ها به ماجرای انتخاب مارک ویلموتس برمی‌گردد که انتخاب این مربی به گفته و تائید تاج با پیشنهاد مسعود سلطانی‌فر صورت گرفته، مسئله ای که تاج با استفاده از نامه‌ای که وزیر ورزش ویلموتس را معرفی کرده بود، به دنبال رفع اتهام کردن از خودش در پرونده ویلموتس بود. او حتی مدعی شده بود که در ماجرای ویلموتس باید بروند یقه کسانی که این مربی را معرفی کرده‌اند، بگیرند و با آنها برخورد کنند.

عدم تمدید قرارداد با کی‌روش و قرارداد با ویلموتس، نمونه‌های واضحی از دخالت وزارت ورزش دولت گذشته در فدراسیون فوتبال بود که ادعای تاج درباره اینکه فدراسیون در زمان او مستقل بود را زیر سوال می‌برد.

سوء استفاده ابزاری از کی‌روش

تاکید تاج روی اسم کی‌روش در برنامه شب گذشته تلویزیون به خوبی گویای این بود که این مدیر با استفاده ابزاری از محبوبیت این مربی در بین بازیکنان و هواداران فوتبال به دنبال جمع کردن رای برای خودش در مجمع انتخاباتی است.

بازگشت دوباره کی‌روش در شرایطی است که هنوز حواشی خارج از زمین این مربی که به تحقیر مربیان و مدیران فوتبال می‌پرداخت، فراموش نشده است.

تاج با چشم بستن بر تمام این توهین‌ها که خودش نیز از آن بی‌نصیب نماند، برای رسیدن دوباره به صندلی ریاست، کی‌روش را علم کرده است تا با سوء استفاده ابزاری از نام این مربی در بین بازیکنان تیم ملی و مجمع فدراسیون برای خودش هوادار جمع کند.

این در شرایطی است که فوتبال ایران پس از تجربه ۸ ساله با کی‌روش، در صورت آوردن یک مربی خارجی به یک مربی جدید و افکار تازه احتیاج دارد و این ویژگی‌ها تنها در کی‌روش خلاصه نمی شود، مگر اینکه پای منافع انتخاباتی در میان باشد!

برچسب‌ها مهدی تاج فدراسیون فوتبال ایران مسعود سلطانی فر کارلوس کی روش

منبع: ایرنا

کلیدواژه: مهدی تاج فدراسیون فوتبال ایران مسعود سلطانی فر مهدی تاج فدراسیون فوتبال ایران مسعود سلطانی فر کارلوس کی روش قرارداد با ویلموتس فدراسیون فوتبال فوتبال ایران رقم قرارداد میلیون یورو وزارت ورزش مدعی شد کی روش مهدی تاج تحریم ها تاج مدعی یک مربی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۱۲۰۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آریایی‌ها چه کسانی بودند؟/ نگاهی عمیق به مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران

آریایی‌ها یک گروه از اقوام هندوایرانی هستند که در گذشته از دشت‌های آسیای میانه به جغرافیای ایران مهاجرت کردند. این مهاجرت‌ها در دوره‌های مختلف تاریخی اتفاق افتاده‌اند. علی‌رغم اختلاف نظرها در مورد زمان و شکل این مهاجرت‌ها، اکثر تاریخ‌نگاران موافقند که آریایی‌ها جزو اولین گروه‌هایی بودند که به ایران مهاجرت کردند. 

به گزارش بیتوته، واژه "آریا" اصطلاحی است که در زبان سانسکریت و زبان‌های هندواروپایی برای اشاره به خود و دیگران با معنای "نجیب" یا "خوب" به‌کار می‌رفته است. این واژه در متون باستانی مانند ریگ‌ویدا، مهمتا، آوستا و... به‌عنوان توصیفی برای این گروه از افراد استفاده می‌شده است.

واژه "آریا" از اهمیت زیادی در متون سانسکریت و اوستایی برخوردار است و در طول تاریخ با مفاهیم مختلفی در این متون به کار رفته است. برخی از نظریه‌ها و تفسیرها در مورد مفهوم واژه "آریا" به شرح زیر است:

معنای اصلی مذهبی 

بسیاری از محققان، به ویژه در زمینه زبان‌شناسی و باستان‌شناسی، باور دارند که مفهوم اصلی واژه "آریا" در متون سانسکریت و اوستایی، معنای مذهبی و دینی داشته است. آنها به آریاهان (آریایی‌ها) به عنوان یک گروه قومی دین‌مدار اشاره می‌کنند و این واژه برای نشان دادن افرادی که به دین‌های هندوایرانی (مانند زرتشتیان) ایمان آورده‌اند، به کار رفته است.

تفسیر مفهوم ایرانی 

برخی از پژوهشگران معتقدند که واژه "آریا" اصطلاحی است که از کلمه "ایران" گرفته شده و به معنای مردمان ایران یا مرتبط با ایران است. این تفسیر به تبیینی جغرافیایی و نژادی اشاره دارد و نه الزاماً به معنای مذهبی.

تفسیر مفهوم نژادی 

برخی از نظریه‌پردازان اعتقاد دارند که مفهوم "آریا" ابتدا به همه اقوام هندواروپایی اطلاق می‌شد، اما به مرور زمان و با پیشرفت فرهنگ و تمدن، این مفهوم به معنای اقوام خاصی از هندوایرانیان محدود شد.

در کل، تفسیرها و نظریه‌ها درباره مفهوم واژه "آریا" متنوع هستند و مبتنی بر متون مذهبی، تاریخی، و زبان‌شناختی مختلف است. این مفهوم در متون باستانی به ویژه در سرزمین‌های هندوایرانی به کار رفته است و تأثیرات عمیقی بر فرهنگ و تاریخ این مناطق گذاشته است.

آریایی‌ها در ایران سکنا گرفته و به تدریج با جمعیت‌های محلی آنجا آمیخته‌اند. این ادغام فرهنگی و نژادی ممکن است در تکوین تمدن‌های باستانی ایران تأثیرگذار بوده باشد. در طول تاریخ، جامعه ایرانی با مشارکت افرادی از نژادها و فرهنگ‌های مختلف شکل گرفته است.

مطالعات باستان‌شناسی و زبان‌شناسی نشان می‌دهد که آریایی‌ها از زبان‌های هندواروپایی به خصوص شاخه‌ای که به آن هندو،آریایی یا هندو،ایرانی گفته می‌شود، استفاده می‌کردند. این زبان‌ها تأثیر بسزایی بر زبان فارسی و دیگر زبان‌های هندو،ایرانی داشته‌اند.

تمدن آریایی

مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران 

ورود آریایی‌ها به فلات ایران، در گروه‌های متفاوت و بزرگ، طی تقریباً هزار سال اتفاق افتاد و سرانجام، در اوایل هزاره‌ی اول قبل از میلاد، جایگزینی و سپس ایجاد فرمانروایی آن‌ها در نقاط مختلف این سرزمین را شکل داد.

از بررسی منابع و شواهد موجود می‌توان نتیجه گرفت که از اوایل هزاره‌ی سوم پیش از میلاد، مهاجرت آریایی‌ها به ایران آغاز شد. این مهاجرت‌ها در دسته‌های بزرگ و کوچک به صورت متناوب طی دو هزاره ادامه یافت. اقوام آریایی در این حرکت‌ها در نقاط مختلف پراکنده شده و در بین اقوام بومی جا نمی‌گرفتند. در عین حال، در زندگی اجتماعی آن‌ها، اثرات چشمگیری برجای گذاشتند.

سرانجام، در هزاره‌ی اول پیش از میلاد، این اقوام در سه گروه متمایز، یعنی مادی، پارسی و پارتی، انسجام یافتند و به عنوان مثلثی که غرب، جنوب و شرق ایران را فرا گرفته بودند.

اولین حکومت آریایی با نام مادها در غرب این مثلث شکل گرفت و فصلی نو در تاریخ ایران و جهان گشود.

در سراسر ایران، به ویژه در غرب ایران، حکومت‌های مهم و کم‌وبیش متنوعی وجود داشتند که زندگی عهد کهن این منطقه را شکل داده بودند. آریایی‌ها هنگام مهاجرت و ورود به تدریج و به نحوی مستمر و پیوسته وارد قلمرو این حکومت‌ها می‌شدند. در ابتدا، این ورود فرم مشخصی نداشت و با تأثیر گذاشتن بر فرهنگ و تمدن بومی، زندگی را شکل می‌دادند.

اما به تدریج با افزایش جمعیت آن‌ها و ضعف حکومت‌های کهن، فرتوت و انحطاط یافته، به گونه‌ای شگفت‌آور تغییر کرد. آنان نه تنها جای خادمان را می‌گرفتند، بلکه به علت کثرت جمعیت، نیروی جسمانی و قدرت تحرک بیشتر، نژاد فائق را به وجود می‌آورند و بومیان آسیایی را به نابودی کشانیدند.

با توجه به کمبود منابع در مورد نحوه‌ی حرکت و ورود آریایی‌ها به سرزمین‌های جدید، می‌توان گروه بزرگی را تشخیص داد که به هند و اروپا مهاجرت کردند؛ این گروه به عنوان گروه هند و اروپا یا به اصطلاح دیگر، گروه هند و ژرمنی شناخته می‌شود. این عنوان به این دلیل اطلاق شده که آن‌ها منطقه‌ی وسیعی از هندوستان تا اسکاندیناوی را فرا گرفته‌اند و امروزه دانشمندان اطلاعات بسیاری از مشترکات فرهنگی، تمدنی و زبانی بین این گستره جغرافیایی را یافته‌اند. 

مهاجرت آریایی‌ها

مسیرهای احتمالی اقوام ایرانی

ورود آریایی‌ها باعث شکل‌گیری یک فصل تاریخی جدید در ایران شد. این دوران از اعصار طلایی تاریخ ایران به حساب می‌آید زیرا امپراتوری‌هایی که در این دوره به وجود آمدند، ابرقدرت شرق را در مقابل ابرقدرت غرب قرار دادند. سرزمین اولیه‌ی این اقوام در نواحی جنوب غربی استپ‌های روسیه بوده و به ایرانویچ معروف می‌شود. از اینجا این اقوام، با عبور از شمال و غرب دریاچه آرال و هندوکش، به سمت خوارزم و سغد حرکت کردند.

سپس از رود سیحون گذشته و به بلخ (باکتریا) رسیده و در اینجا به دو شاخه شرقی و غربی تقسیم شدند. گروه غربی با گذر از شمال و غرب دریای خزر و قفقاز و دور زدن دریای سیاه، به شبه‌جزیره‌ی آناتولی (آسیای صغیر) رسیدند. در همین حین، این گروه در ابتدا بین اقوام هوری که حکومتی مهم داشتند، رخنه کردند و به تدریج به دلیل کثرت جمعیت، نژاد برتر شدند. به این ترتیب، حکومت میتایی آریایی در هزاره‌ی دوم پیش از میلاد شکل گرفت.

شاخه‌ی شرقی آریایی‌ها، که به نام هند و ایرانی مشهور است، پس از عبور از کناره‌های رود جیحون و رود بلخ، نواحی مختلف را زیر پوشش نژادی خود قرار دادند و گروه باقی‌مانده دوباره راه خود را به سمت جنوب ادامه دادند و به دو شاخه‌ی متمایز تقسیم شدند:

شاخه‌ی هندی 

شاخه‌ی هندی پس از عبور از بلخ، به جانب کوه‌های هندوکش روان شد. گروهی از آن‌ها در کناره‌های رود کابل مستقر شدند و گروه دیگر به موازات آن رود به جانب هند رفتند. این گروه پس از ورود به سرزمین هندوستان، به سوی رود سند پیش رفته و به تدریج نژاد آریایی هندی را به وجود آوردند. آریایی‌های ایرانی و هندی که در سرزمین مادر در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، دارای مشترکات فراوانی در تمام ابعاد زندگی بودند.

شاخه‌ی ایرانی 

شاخه‌ی آریایی ایرانی در ابتدای هزاره‌ی اول پیش از میلاد، در حدود بلخ از برادران خود که به جانب هند می‌رفتند، جدا و وارد ایران شدند. این گروه پس از معابر شرقی دریای خزر به جانب شرق و غرب ایران روان گشتند و به تدریج در سراسر این سرزمین پهناور پراکنده شدند.

شواهد نشان می‌دهد که آریاییان ایرانی و هندی، مدت‌های بسیار طولانی در یکجا و در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند. این همبستگی نژادی، فرهنگی و تمدنی، به‌ویژه از فحوای ودا کتاب مقدس هندیان و نیز اوستا کتاب مقدس ایرانیان، مشخص می‌شود.

آریایی‌های وارد شده به ایران، به دسته‌های گوناگونی تقسیم شدند. یک گروه به سوی شمال و شمال غربی این سرزمین رفتند و به داخل سرزمین کاسی‌ها نفوذ کردند. این گروه با گروه‌های بومی و آریایی که از قبل در نزد آنان رخنه کرده بودند، آمیخته و نهایتاً کاسی‌ها را آریایی خواندند.

دسته‌ی دیگر در شمال شرقی و شرق ایران استقرار یافته و با تکمیل تعداد افرادشان اقوام پارتی را به وجود آوردند، یعنی همان اقوامی که بعدها شاهنشاهی اشکانی را بنیان گذاشتند. دسته‌ای دیگر نیز به سمت جنوب و غرب ایران حرکت کرد.

به نظر می‌رسد که در ابتدای هزاره‌ی اول پیش از میلاد، مهاجمان آریایی، به زور و با امواج متوالی وارد می‌شدند و از دو راه، یعنی دو معبر شرقی و غربی دریای خزر از طریق ماوراء النهر و قفقاز، به مهاجرت خود ادامه می‌دادند. این مهاجران نه تنها در بین بومیان و در کنار هم زندگی می‌کردند بلکه برخلاف هزاره‌های گذشته، در حکومت‌های مستهلک نشدند، بلکه خلاف آن، همبستگی و تعامل بین آریاییان ایرانی و هندی، بسیار طولانی و موفقی بود.

آریایی‌ها پس از ورود به ایران، به دو شاخه اصلی تقسیم شدند: شاخه شرقی و غربی. شاخه شرقی که به سوی هندوستان متوجه می‌شد، به دلیل تسخیر پیشین نژادنشان از این سرزمین، به سمت ایران جلوگیری شد. بنابراین، آن‌ها به سمت غرب حرکت کردند. در این مسیر، ایلام را فرا گرفتند و به شکلی به شهر ایلام رسیدند. در اینجا، آریایی‌ها اقامت گزیدند و به کوچ نشینی‌های فصلی پرداختند.

این شاخه از آریایی‌ها در ادامه مسیر خود به سمت غرب پیش رفته و با مردمان آشور روبرو شدند. این تداخل باعث نفوذ آریایی‌ها به داخل حکومت اورارتور گردید و در نهایت، با تداوم حرکت، سرزمین ماد را فرا گرفتند.

در میان آریایی‌های مهاجر، سه گروه بزرگ و مهم به وجود آمدند: مادها، پارسها، و پارتها. این سه گروه نژادی نقش بسزایی در تاریخ ایران باستان ایفا کردند. مادها در نواحی مختلف شمالی و شمال‌غربی ایران پراکنده شدند. پارسها به منطقه‌های جنوب‌غربی از دریاچه ارومیه مهاجرت کردند و قرار گرفتند. این قوم در آینده، امپراتوری اختصاصی خود یعنی امپراتوری هخامنشی را بنیان نهادند. پارتها نیز به سرزمین‌های جنوبی و غربی از ایران پراکنده شدند.

از این نوع تقسیمات نژادی و مهاجرت‌ها، تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جدیدی در ایران باستان به وجود آمد. آریایی‌ها با ورود به این سرزمین‌ها، سازمان‌دهی نسل‌های جدیدی از ایرانیان را آغاز کردند و تداوم این فرآیند، نقش مهمی در تاریخ این منطقه ایفا نمود.

هم‌جواری دو قوم پارس و ماد در نهایت به برخی درگیری‌ها منجر شد، حکومت مادها با ورود کوروش کبیر، بنیان‌گذار امپراتوری هخامنشی، به پایان رسید. متأسفانه، تا به حال اطلاعات کافی از مادها به‌صورت نوشتاری یا حتی غیرنوشتاری در دست نیامده است.

به جز نوشته‌های هرودت، اطلاعات کمتری از زندگی و تاریخ مادها وجود دارد. از منابع دیگر نیز می‌توان به مکاتبات و گزارشات آشوریان و بابلیان اشاره کرد که به‌صورت پراکنده و محدود به برخی جزئیات از تاریخ مادها اشاره دارند.

هرودت به‌عنوان یکی از نخستین تاریخ‌نگاران یونانی، در اثر خود شرح جزئیات تاریخ مادها را ارائه کرده است. او ادعا می‌کند که مادها نخستین قومی بودند که از سلطه آشور خود را آزاد کردند. طبق گزارشات هرودت، در یک مجلس مشورتی میان سران قبایل ماد، دیااکو به عنوان شاه ماد انتخاب شد و به خواسته­ هایش که ایجاد تشریفات و گرد هم آمدن مادها و تاسیس شهری جدید و کاخی باشکوه بود، مردمان تن دادند.

پس از 53 سال حکومت دیااکو، پسر او به نام فروتیش شاهی را به ارث برد. بنا به گفته هرودت، پارسی‌ها نخستین قومی بودند که تحت حمله مادها قرار گرفتند و مورد اخلاقی و سرزنش‌های مادها قرار گرفتند. پس از این حمله، فروتیش به آشور حمله کرد و در نبردی کشته شد.

سپس حکومت به فرزندش، هوخشتره، منتقل شد. او با تشکیل ارتش منظم به جنگ با آشوریان پرداخت و درگیر حمله سکاها شد، که به 28 سال حاکمیت سکاها بر ماد منجر شد. هوخشتره سرانجام با موفقیت سکاها را شکست داد و برای حمله مجدد به آشوریان آماده شد. در نهایت، با همراهی بابلیان، آشوریان را شکست دادند.

هرودت در نهایت حکومت 25 ساله فرزند آخرین پادشاه ماد، آستیاگ را تا انتقال قدرت به پارس توسط کوروش کبیر شرح می‌دهد.

با توجه به اطلاعات موجود، می‌توان نتیجه گرفت که حکومت مادها در واقع اولین شاهنشاهی یا امپراطوری در ایران نبود، بلکه بهتر است آن را یک مجموعه سیاسی ثابت دانست. این نظر ممکن است ناشی از باور عمومی باشد که قدرت معادل با آشوریان باید باشد تا بتوانند آشور را منهدم سازند؛ به عبارت دیگر، این باور وجود دارد که مادها نیز امپراطوری داشته‌اند.

همچنین، ارتباط نزدیک مادها و پارس‌ها و نقش مادها در امپراطوری پارس‌ها می‌تواند باعث ایجاد این ایده شود که مادها پیش از ظهور پارس‌ها نیز امپراطوری داشته‌اند. نام مادها همیشه به همراه امپراطوری پارسیان ذکر شده و این موضوع به تقلید از الگوی هرودت در توجه به امپراطوری ماد سوق داده است.

در اینجا، گروهی از پژوهشگران مادها را همراه با بابل در ماجرای سقوط آشور نقش برتری ایفا کرده و معتقدند که حضور کمرنگ مادها در گزارش‌های بین‌النهرین ممکن است ناشی از عدم انتقال صحیح این خبر از سوی بابلیان باشد.

با این حال، همکاری بابلیان در این عملیات نقش مهمی در پیروزی مادها داشته و تمام شواهد نشان می‌دهد که این بابلیان بودند که از لحاظ ارضی از شکست آشوریان بهره‌مند شدند، و مادها از این پیروزی‌ها سهم کمتری به‌دست آوردند. این نشان‌دهنده‌ی عدم برتری مادها بر سایر اقوام در این اتحادیه است.

نام مادها برای اولین بار در کتیبه‌های شالمانسر سوم در اواخر قرن نهم پیش از میلاد آمده است. با توجه به گزارشات آشوریان، این اقوام ایرانی از نظر آشوریان اهمیت یکسانی داشتند و در تحت سلطه آوردن و یا خراج گذاری و ارسال هدیه و گروگان، نام مادها و پارس‌ها بدون برتری از یکدیگر آمده است.

بر اساس این اطلاعات، هیچ یک از این اقوام برتری خاصی بر دیگری نداشته‌اند، و ویژگی‌های جغرافیایی منطقه غرب زاگرس نشان‌دهنده‌ی وجود شمار زیادی واحد سیاسی کوچک و پراکنده بوده است.

در نهایت، باید به این نکته اشاره کرد که تا کنون نمی‌توان از پادشاهی متمرکز یا یک امپراطوری مادی در این زمان حکایت کرد. وقایع بعدی نظیر جنگ با لیدی‌ها که بدون نتیجه به پایان رسید و یا جنگ با پارسیان که به نابودی سیاسی مادها منجر شد، نشان می‌دهد که مادها در این دوران به عنوان یک قدرت نظامی و سیاسی برتر در این اتحادیه شناخته نمی‌شدند.

به نحوی متفاوت از گزارشات هردوت و با استناد به منابع و گزارشات آشوری،  می توان نتیجه گرفت که شاهان ماد هیچ‌کدام به یک ساختار دولتی متمرکز و دائمی مانند شاهان آشور دست نیافته‌اند. در آن روزگار، احتمالاً به دلیل تاثیر سقوط آشور که تا آن زمان به عنوان تأمین‌کننده امنیت جاده‌های تجاری غرب به شرق، و به‌عنوان عاملی که باعث رشد اقتصادی و سیاسی همسایگان می‌شد، شناخته می‌شد، حرکتی به سوی اتحاد و یکپارچگی سیاسی صورت گرفت. اما این تغییرات به یکباره و به نظر می‌آید که زیر تأثیر سقوط آشور رخ داده باشد و باعث رکود و افول مناطق مرتبط شده با آشور شده باشد.

از سوی دیگر، مولفه‌هایی که برای تشکیل یک دولت دائمی ضروری بودند، در جامعه مادها وجود نداشت. وجود یک دستگاه اداری، قشربندی اجتماعی، مقامات و مشاغل منظم، ارتش و ساختار نظامی، منبع منظم درآمد، ایدئولوژی برای مشروعیت‌زایی، و حتی قانون و نظم در جامعه مادها به شدت کمبود داشت. حتی اطلاعات ارائه شده توسط هردوت نیز با ویژگی‌های یک امپراطوری یا شاهنشاهی هم‌خوانی ندارد.

بعضی پژوهشگران معتقدند که نامگذاری شاهنشاهی یا امپراطوری برای مادها توسط هردوت به‌منظور سهولت در شرح حوادث متنوع و پرآکنده آن دوره صورت گرفته است. این تفاوت‌ها و عدم تطابق با ویژگی‌های یک امپراطوری، موجب می‌شود که ادعاهای هردوت در مورد امپراطوری مادها به شکل کامل قابل قبول نباشد.

از این منظر، به نظر می‌رسد که مادها نه تنها یک امپراطوری تشکیل نداده‌اند، بلکه موفق به تشکیل یک دولت دائمی هم نشده‌اند و تنها در مواقع بحرانی، اتحادیه‌ای با ساختار قبیله‌ای تشکیل می‌دادند. می‌توان نتیجه گرفت که جامعه مادها در حال دگرگونی مداوم بوده و شاید به سمت دولتی دائمی حرکت می‌کرده‌اند، اما شرایط تحت تأثیر سقوط آشور این جریان را متوقف کرده است.

در نهایت، با توجه به جایگاه سیاسی و نظامی مادها در منطقه، ممکن است عجیب به نظر آید که آنها به جای تلاش برای برقراری روابط دوستانه با پارس‌ها (که از نظر نژادی، فرهنگی و اجتماعی به آنها نزدیک‌تر بودند)، در فکر سلطه بر آنها بوده‌اند.

به خصوص که منابع آشوری و بابلی و شواهد تاریخی نشان می‌دهند که پارس‌ها استقلال و توانمندی نظامی داشته‌اند و در پیمان‌های نظامی علیه آشوریان شرکت کرده و در نهایت موفق به سلطه بر سرزمینشان، قلمروی شرقی عیلامی‌ها، در زمان فرمانروایی مادها در منطقه‌ی زاگرس شده‌اند.

آمیختگی دو قوم ایرانی و بومی

نگاهی به تاریخ آمیختگی دو جامعه ایرانی و بومی، از زوایای مختلف ما را به دورانی بی‌نظیر می‌برد. در تپه‌ی باستانی سیلک، بازسازی‌ها از ورود مهاجمان ایرانی با گله، زنان، و کودکان خود به نجد ایران خبر می‌دهند. این مهاجمان ابتدا به خدمت امرای محلی می‌پیوسته و سپس خود جایگاه بالاتری را به دست می‌آوردند.

آثار باشکوه یک امیر تازه‌وارد در قله‌ی تپه‌ای مصنوعی در سیلک نماد از آغاز یک دوره جدید است. قبرهای دیگر در کف خانه حفر نشده‌اند و گورستان چند صد متر دورتر از آن واقع شده است. اموات با لوازم متنوع در خاک  دفن می شدند، سلاح‌ها از مفرغ و آهن می‌باشند. نقوش ظروف سفالی نیز از سیلک تا نقاط مختلف ایران به ویژه نجد، شاهد ذوق هنری و فرهنگ متنوعی هستند.

پس از حمله اقوام ایرانی، جامعه بومیان به شکلی دیگر طراحی شد. آنان مانند رعایا برای امیران فرمانروا کار می‌کردند و تدریجاً جامعه با طبقات مختلفی روبرو شد. تیره‌های ایرانی، شاهنشاهی بزرگی را رقم زدند و پس از سده‌ها، به عنوان فرمانروایان آسیا شناخته شدند.

سوالات متداول درباره مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران

۱. آریایی‌ها چه کسانی بودند و به کجا مهاجرت کردند؟

آریایی‌ها جزو اولین اقوامی بودند که از دشت‌های آسیای میانه به جغرافیای ایران مهاجرت کردند. آنها از اقوام هندوایرانی به شمار می‌آمدند و در ایران ساکن شدند.

۲. مفهوم واژه "آریا" چیست؟

واژه "آریا" از واژه‌هایی است که در متون سانسکریت و اوستایی به کار برده شده است. این واژه معمولاً به اقوام هندوایرانی اطلاق می‌شود و مفهوم مذهبی و جغرافیایی دارد.

۳. چرا آریایی‌ها به ایران مهاجرت کردند؟

آریایی‌ها از دشت‌های آسیای میانه به دلیل مختلف، از جمله تغییرات جغرافیایی و مذهبی، به ایران مهاجرت کردند. این مهاجرت‌ها تأثیرات عمیقی بر تاریخ و فرهنگ ایران گذاشت.

۴. آیا واژه "آریا" به تمام اقوام هندواروپایی اطلاق می‌شد؟

اصطلاح "آریا" در ابتدا به همه اقوام هندواروپایی اطلاق می‌شد، اما به مرور زمان و با پیشرفت فرهنگ و تمدن، به معنای اقوام خاصی از هندوایرانیان محدود شد.

۵. آیا مهاجرت آریایی‌ها به ایران تأثیراتی بر فرهنگ و تاریخ این منطقه گذاشت؟

بله، مهاجرت آریایی‌ها به ایران تأثیرات گسترده‌ای بر فرهنگ، زبان، و تمدن این منطقه داشت. این تأثیرات عمیق در تاریخ و تمدن ایران به‌خصوص در دوره‌های باستانی قابل مشاهده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • شاگرد برانکو و کرانچار قشنگ‌ترین گل فوتبال ایران را زد!
  • یک پرسپولیسی دیگر هم با تراکتور قرارداد بست | حالا فقط مانده خود یحیی
  • چهره اولین سرمربی زن در فوتبال مردان آلمان
  • این مربی می‌تواند در سیتی جانشین پپ شود
  • موقعیت ویژه سردار؛‌ رم «آزمون» را می‌خواهد؟‌
  • آریایی‌ها چه کسانی بودند؟/ نگاهی عمیق به مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران
  • پیشکسوتان فوتبال استان کرمان تجلیل شدند+تصاویر
  • نگاهی به قیمت هونگچی H۵ در بازار آزاد؛ یکی از گران‌ترین چینی‌های بازار + جدول
  • ورودرئیس فدراسیون فوتبال به کرمان
  • گزارش BBC در باره نیکا شاه کرمی تناقض های متعدد دارد